چك نويس

خليج فارس هميشه فارس خواهد ماند اي ايران عزيزم...وطنم نام بلند تو را با غرور و افتخار بر زبان مي آورم .....نه بلندتر از هر نوايي فريادت ميزنم تا صدايم به گوش آن پيرمرد تاجر دیوانه  كه جز پول و فحاشي مغزش توان تجزيه و تحليل هيچ چيزي را  ندارد برسد او  كه اگر  از  پيشينه تو كمي مي دانست توان چنين گستاخي را نداشت.....ایران مهد عشق و علم و جوانمردي است و اگر ترامپ كمي به خودش بياد و تاريخ بلند آوازه اين سرزمين  را نگاهي كوتاه بيندازد خواهد ديد كه اينحا مهد فردوسي، سعدي، مولانا،خافظ،كورروش و آرش، اميركبير ،فارابي،زكريا، بوعلي سينا و هزاران مشاهير نامداري است كه آواره اي جهاني دارند....ترامپ در خواب غفلت خود خواهد پوسيد چون هنوز هم نميداند اين سرزمين شيرمردان بازهم زير پرچم امام زمان (عج) است  و پاي خليج فارس  و  وجب به وجب اين مرز و بوم با خون گلگون شهيداني  چون همت ها، چمران ها ، جهان آراها،بابايي ها و باكري ها امضا شده و مهر تاييد بودن ماست.! ترامپ بجاي كاخ سفيد بايد دوباره به دانشگاه كه نه به مدرسه برود و تا مي تواند تاريخ بخواند..... شايد توانست با فهم اندك خود ايران را كه  خليج هميشه فارسش در كل تاريخ پيجيده مطالعه كند! لیلا مدنی چك نويس ...

 پاییز برگشته 

پاییز برگشته با برگ های زرد 

اتاقمو گشته باده بد ولگرد

از کوچه تنهایی سرزده به خونم

ابری بشم ای کاش دلتنگ بارونم

پیاده رو فرشه هوا مه آلوده

هر شب یکی اینجا از گریه نابوده

هرشب یکی اینجا پاییزو میفهمه

پاییز زیبا نیست پاییز بی رحمه

پیاده رو فرشه هوا مه آلوده

هر شب یکی اینجا از گریه نابوده

چك نويس ...

همه چيز عوض شده خيابانها... كوچه ها... آدمها ...عشق ها و دوست داشتنها همه و همه  رنگ و طعم علاقه ها هم خيلي عوض شده اما جمعه ها  هنوز هم همان طعم گس قبلي را ميده .غروب جمعه هاي پاييزي انگار قصد عوض شدن نداره كه نداره با همان دلگيري و خفگي دست  نخورده مونده... هنوز هم قلب ادم را تا حد ممكن فشار ميده ....هنوز هم اشكهايت را جاري مي كنه....هنوز هم دلت ميخواد در غروب جمعه براي هميشه تموم بشي....... تمام غروب جمعه ها درد بي پايان ..... هنوز هم خيابانهاي باران زده و دلگير انقلاب تا آزادي  تمام  قلبمو زيرو  رو مي كنه! تمام غروبهاي جمعه را تمام جمعه هاي پاييز را درد مي كشم... ليلا مدني  چك نويس ...

واي از اين دنيا كه همه چيزش عوض مي شود الا خاطراتش كه دست نخورده و بكر مي ماند كه بسوزاندت،كه خفه ات كند....كه روزي هزار بار تو را به صليب بكشد....هي سرت آوارت  شود و هي ويرانتر شوي...باز هم ..... چك نويس ...

تهران بدون تو از بم خراب تر است...  تو با خودت خورشيد اين شهر شلوغ...هواي پاك، آسمان ابري و خنك ،كوچه هاي  عاشقانه، كافه هاي دنج، ساعتهاي قرار ،عشق هاي بي نهايت.. نوازنده هاي خياباني،دختران فال فروش،بستني هاي قيفي، و همه و همه را برده اي... ساعت مچي  صفحه گردي كه عاشقش بودم مدتهاست خوابيده منم سراغش را نمي گيرم... بدون تو ساعت هرچند كه ميخواهد باشد!براي من چه فرقي مي كند؟ تهران بدون تو مثل ماندن در پشت چراغ هميشه قرمزه... مثل دلهره كودكي است كه چشمش مانده به در مهد كودك... مثل ايستگاه متروكه اي در  شهري دورافتاده است...  تهران بدون تو نه برج ميلادش به چشم مياد نه خيابانهاي سنگ فرشش ! بدون  تو اين شهر مخروبه اي آباد است كه نه شبهايش قشنگي دارد نه كافه هايش آرامش نه  خيابانهايش خاطره.... اصلا بيشتر از هواي آلوده اين شهر نبود نفس هاي تو جانم را مي گيرد.... بدون تو اين شهر غربت عجيبي دارد .... گنجشكهايش هم  بجاي  سرو صداي اول صبح فقط  با هم پچ پچ مي كنند ،،،، بدون تهران يعني درد تهران يعني  ايستادن قلب  ليلا مدني  چك نويس ...

نداشته هايم را فقط پاييز مي تواند خط به خط و واژه به واژه برايم تكرار كند... نداشته هايي كه تمام شان با نبودن و نداشتن هاي  تو شروع مي شود... فقط پاييز و ديگر هيچ!         ليلا مدني  چك نويس ...

اي غم انگيزترين قصه ي دوران ايران
اي نشسته به غمت دوست و دشمن ايران
از همان روز كه شكل تو كشيدند به خاك
به گمانم اسم تو بوده "ويران" ايران
غم تو محشر سنگين شده رو دوش زمين
بگو كي ميرسه اين غصه به پايان ايران؟

براي قلبهاي خاك و خون گرفته مردم سرزمينم ايران

ليلا مدني

چك نويس ...

بدون تو همه چايي ها را تلخ مي نوشم و به اين فكر مي كنم كه نه تنها ذائقه ام

بلكه قلبم و احساسم هم تلخ مي شود ... درست مثل چاي عصرانه تلخي كه از دهن افتاده

تمام زندگي. بدون تو چاي تلخي است كه به اجبار بايد سركشيد!

ليلا مدني 

چك نويس ...